ک//و//ن

ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺪﺭﻡ ﮐﺠﺎﺱ ﺑﻬﺶ ﺍﺱ ﺍﻡ
ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻡ : ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﻦ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟
ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺳﻨﺪ ﮐﺮﺩﻡ :-|
ﺑﺎﺑﺎﻡ : تو ک//وو/و/ون منه
ﺧﺎﮎ ﺗﻮﺳﺮﺕ، نره خر ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟؟؟

دیشب

شب ساعت 2 با کلی این ور و اونور زدن و خستگی خوابم برد..
یهو با صدای آلارم گوشی پریدم از خواب..
دیدم اس ام اس اومده:


" قالی شویی شاغلام شعبه دیگری ندارد."


خدایی انقدر خوشحال شدم که نگو
همش فکر میکردم اینا چندتا شعبه ی دیگه هم دارن

اخه چرا؟؟؟

خیانت به همسر

بر فکر بد درود

پ ن پ

ازدواج

کره خر

کـره خر کیسـت ؟؟









کسی که از سوپـری ، کره میخـرد

--

اینم دختر است دیگر

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﺑﻨﺰ ﺟﻠﻮﻡ ﺯﺩ ﺭﻭ ﺗﺮﻣﺰ ﮔﻔﺖ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ﻣﻴﺨﺎﻡ

ﺑﺮﻡ ﺍﻗﺪﺳﻴﻪ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺷﻤﺎﻟﻲ !!

ﺧﻴﻠﻲ ﺭﻳﻠﻜﺲ ﻭ ﺟﺪﻱ ﺑﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻛﺎﺭﻭ ﻣﻴﻜﻨﻲ

ﺟﺎﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺎﻛﻼﺳﻴﻪ، ﺑﺮﻭ ﻓﻘﻂ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩ

ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﻣﻴﺸﺪ

بعد از این که زفتی

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﻫﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯼ

ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻡ . . .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺟﺰ ﻳﻪ ﺟﺎ!!!


ﺍﻭﻧﻢ ﺧﻴﻠﯽ ﺣﺴﺎﺳﻪ

ﺍﺻﻼ ﻓﻜﺮﺷﻢ ﻧﻜﻦ ، ﻋﻤﺮﺍً ﻧﻤﻲ ﺳﻮﺯﻭﻧﻤﺶ !!!!

فیش گاز

خانومه فیش گاز رو برده بانک

به یارو پشت باجه میگه ببخشید اقا شما گاز می گیرید؟؟؟؟

طرف گفته نه خانم متاسفانه من فقط جفتک می اندازم!!

اون همکارم گاز می گیره.

دختر است دیگر

دختره ﺑﻬﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ،

ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻡ ,

ﮔﻔﺘﻢ 10 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﺩﻡ

ﻣﯿﮕﯿﺮﻣﺖ .... ^__^
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﻻﻥ SMS ﺩﺍﺩﻩ

ﮐﺪﻭﻡ ﺩﻓﺘﺮﺧﻮﻧﻪ ﻣﯿﺮﯾﻢ

ﮐﻪ ﺑﮕﻢ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﯿﺎﻥ....:|

ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﻤﺘﺮ ﺧﻠﻖ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ

ولی باکیفیت...؟

تصاوی زن و مرد

ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺧﺎﻧﻮﻣﻬﺎ 

ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﯾﻮﻡ ﺗﻼﺵ ﻣﯿﮑﻨﻦ..
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﺮﺩﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯾﻢ

ﺑﺮﯾﻢ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺯﻧﻮﻧﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ! 

ﺑﻌﺪﺵ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﺮﻑ ﺍﺯ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺴﺎﻭﯼ 

ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺰﻧﻦ....!
.
.
.
من خودم به شخصه 

قول میدم شنا نکنم فقط نیگا کنم -__

اقا بد میگم...؟؟؟؟؟؟؟

روایت129

یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش… راهبه سوار میشه و راه میفتن… چند دقیقهء بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه… راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار… کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه… چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای راهبه تماس میده… راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار!… کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه… بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس ۱۲۹ رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: "به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن… کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی می رسی"!

مرد 80 ساله

یه مرد 80 ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده:هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر 18 ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه: خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه نفر رو می شناسم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستونا رو برای شکار کردن از دست نمیده. یه روز که می خواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل. همینطور که میرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش. شکارچی چتر رو می گیره به طرف پلنگ و نشونه می گیره و ….. بنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!
پیرمرد با حیرت میگه: این امکان نداره! حتما” یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده!دکتر یه لبخند میزنه و میگه: دقیقا” منظور منم همین بود!

نتیجهء اخلاقی: هیچوقت در مورد چیزی که مطمئن نیستی نتیجهء کار خودته ادعا نداشته نباش!

--

جاستین+بین

جک

قبلا گاز میگرفت الان جفتک میندازه

نیگاه کن

زبون ادمیزاد